بهت میگم چه خانواده ای! مامان هنگام تمیز کردن متوجه شد پسرش صبحگاهی نعوظ دارد. برای اون سن طبیعیه او به جای اینکه وانمود کند هیچ اتفاقی نیفتاده، با دختر سبزه اش تماس گرفت و از او خواست به برادرش کمک کند. در نهایت هر دو راضی بودند و مادر خوشحال شد که دوباره آرامش در خانواده حاکم شد.
فرهاد| 58 چند روز قبل
مدت زیادی طول کشید تا با کلمات عذرخواهی کرد. او باید همان جا می ایستاد و دیک چاقش را جلوی خواهرش می مالید، او در یک ثانیه او را می بخشید. باید عرق می کردیم و زمانی را که می توانستیم در رختخواب هدر دهیم، با داشتن رابطه جنسی آشتی جویانه از دست بدهیم.
بهت میگم چه خانواده ای! مامان هنگام تمیز کردن متوجه شد پسرش صبحگاهی نعوظ دارد. برای اون سن طبیعیه او به جای اینکه وانمود کند هیچ اتفاقی نیفتاده، با دختر سبزه اش تماس گرفت و از او خواست به برادرش کمک کند. در نهایت هر دو راضی بودند و مادر خوشحال شد که دوباره آرامش در خانواده حاکم شد.
مدت زیادی طول کشید تا با کلمات عذرخواهی کرد. او باید همان جا می ایستاد و دیک چاقش را جلوی خواهرش می مالید، او در یک ثانیه او را می بخشید. باید عرق می کردیم و زمانی را که می توانستیم در رختخواب هدر دهیم، با داشتن رابطه جنسی آشتی جویانه از دست بدهیم.
¶ این همه سیلیکون و چرند است ¶